عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 18 مهر 1399
بازدید : 26
نویسنده : مهدي زارع

 
سبک‌بال:
 
تا جا باز میکند در دلت و بهش عادت میکنی، نبودش برایت سخت میشود.
جزوی از بدنت را لمس شدنی میماند.
«مثل جای خالی ساعت به دیوار اتاق».
حیران‌ی و مستاصل.
ویران میشوی وقتی میبینی از جایی خوردی که حتی تصورش را هم نمیکردی.
ویران‌تر میشوی وقتی پی میبری که مجبوری «جای» خالی‌اش را تحمل کنی.
اما... اما تابحال پاره‌ای از وجودت را گم کرده‌ای؟
با خودت میگویی: اگر یافتنی بود کو به کو و در به در و سایه به سایه دنبالش میگشتم. حال چه کنم که نه یافتنی ست و نه دست‌یافتنی.
.
شما ندیدیدش؟ چیزی را که گم کرده‌ام میگویم. زیباست. خودش عالمی‌ست. سخت است و خستگی از سر و کولش میبارد اما دلنشین است. شیرین است اما دلت را نمیزند. همه‌ی لذتها در «گم‌شده»ی من خلاصه میشود. ندیدیدش؟ از جنس زمان است. ساعت و ثانیه و نفس. زمانی که گذرش درد است و آه از پی آه. من تکه‌ای از زمان را گم کرده ام. آن یک‍هفته-ده‌روزی که هر سالم بعلاوه‌ی آن میشد 365. یک سال شده. باید تا الان پیدایش میشد! قسمتان میدهم!
.
کاش طوفانی بود و میشد خود را برای یافتن گم‌شده‌ام به بادش بدهم. دریایی بود که به میل، خود را به گردابش میزدم. ای کاش کویری بود سوزان و لایتناهی که به اشتیاق خود را در آن می‌افکندم. و یا آتشی بود و بی‌مهابا به آغوشش میکشیدم.
نفرین... نفرین بر «زمان»ی که حتی گاهاً از زهر هم بسی بیشتر کامت را به تلخی مینشاند و هیچ کاری‌اش هم نمیتوان کرد. چه بر بیاید از دلم که قرار ندارد. کاش میشد دل به «انتزاع» زد و دنبالش گشت. کجای زمان گم‌ات کرده‌ام که بجویمت. یکسال را بگردم؛ دو؛ بیست و چند سال؟ گله از چه میکنم!؟ پاک دیوانه شده ام.
گویی خیره به شعله‌ی شمعی عدمی شده‌ام که آب شدنش را اشک به اشک گریانم.
.
زندگیمان به قبل و بعد اربعین رفتنمان تقسیم میشود. پس حق بدهید نوروزمان اربعینمان باشد!
برای ما که سالمان با اربعین اربابمان شروع میشود، معادلات اندکی توفیر دارد.
دل بسته بودیم به این که هر قدر هم طول سال را سیاه بگذرانیم و با تلنباری از خود بیگانگیها و گره‌ها به آخر سالمان برسیم، مقلب القلوبی هست که عقده گشایی از تار و پود نامیزان و در هم تنیده‌مان کند. محول الحول و الاحوالی هست که هوای دل پر هول و ولایمان را داشته‌باشد. و نهایتا مدبر اللیل‌ی هست تا لیلی‌مان را سال به سال... آه. دل... امسال نشد. باشد.
دو سالت را یکی میکنی؟
یا نه. بگذار بپرسم #زبانم_لال چند سالت را یکی خواهی کرد؟!
کاش نخواهیم که ادامه‌دار شود.
99/7/16

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: پست , متن ادبی , دل‌نگار , ,
:: برچسب‌ها: ابعین , حسین , سبکبال , من حرم لازمم , حرم , مهدی زارع , اشک ,

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سبک‌بال و آدرس immahdizare.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com